شورای جدید؛ به ایذه ۲۰ سال پیش باز گردانیِمان!

شورای جدید؛ به ایذه ۲۰ سال پیش باز گردانیِمان!

✍ یادداشت خودمانی | آژانس خبری ایذه (ایزنا)، یادم می‌آید همین دو دهه پیش و خاطرات بازی‌ها، بازار رفتن‌ها، تفریح رفتن‌ها، همه و همه آن‌هم در دوران خروج از نونهالی، حتی در گرمای تابستانی که به هیچ‌وجه مثل امروزها نبود، حال و هوای دیگری داشت.

از اتوبوس واحدی که فکر کنم بلیط ۵۰ ریالیش را هنوز هم در صندوقچه‌‌ای که از آن دوران به یادگار دارم داشته باشم تا پارک و وسایل شهربازی‌ای که آن‌روزها اگر زیاد نداشت ولی وسایل بازیش خیلی هم از شهرهای دیگر کم نداشت و گاهی مدرسه با پول‌های خودمان، همراه با همکلاسی‌ها در یک اردو ما را دعوت به چرخ فلک سواری و بازی با وسایل پارک شهربازی می‌کرد.

کمی آنسوتر، سینمایی که به لطف شهردار سابق احیا شد ولی هنوز بدون فعالیت باقی مانده‌است را با بلیط چند ده تومانی و فیلم‌های روز مثل ببرهای کماندو و عشق+۲ به یاد دارم و چه عشقی می‌کردیم در این دنیای کودکی که در سینما تخمه می‌خوریم و همان‌طور که آن‌روزها فقط می‌توانستیم کلماتی که تازه فرا گرفته‌ بودیم را بخوانیم و معنای شهر ما خانه ما را نمی‌دانستیم در حرکتمان تعبیر کنیم، زمین زیر پایمان را افتضاح به غرق شدن در سکانس و پلان‌هایی کنیم که ثانیه به ثانیه بر پرده سینما نقش می‌بست.

یادم نمی‌رود اشکفت سلمان را در یک سیزده بدر پس از روز بارانی که با شوق برای در کردنش با ظرف دستمال پیچ شده غذا و کاست بر ضبط باتری خور در دست به گام‌هایمان خریدیم و چکمه‌پوشان زیر رگبار گِل و لای بزرگترها را برای یک بطری آب همراهی کردم و با وجود شوری که در من داشت آن‌روزها، چه حسی بعدها به ما بخشید این آسفالتی که راه تردد هر جمعه ما برای تفریح در این محل را آسان می‌کرد!

همین میادین سطح شهر، شاید در آن‌روزها شمار خودروها به این اندازه نبود ولی آن‌قدر آسفالت دورشان و خیابان‌های اطراف و منتهی به آن اصول و قاعده داشت که نه‌تنها کلیه‌هایت بلکه هیچ جوارحی از بدنت در سرنشینی با خودروها در آن نا آرامی نمی‌گرفت و همه به جای بوق ترافیک و باز کردن راه، بوق سلام و عاطفی نثار هم‌ می‌کردند.

اگر چه آن‌روزها شهر به مراتب کوچکتر از این روزها بود ولی تکاپو برای توسعه در آن ملموس‌تر بود، همت بزرگتر و بیشتر بود و اگر کاری قرار بود بشود تا ۱۰۰ درصد پیشرفت دیده می‌شد و اندک کاری که قرار بود بشود، به سرانجام می‌رسید.

🔻اما اینک

پس از نزدیک به دو دهه نه دیگر اتوبوس واحدی در شهر می‌بینیم و به‌جای برنامه‌ریزی جهت توسعه آن و رساندن به اتوبوس‌رانی ایذه و حومه، شاهد پاک شدن صورت مساله و حذف این ناوگان ارزان عمومی با توجیه کوچک بودن خیابان‌ها هستیم، خیابان‌هایی که امروز جای پارک سوبل روزانه و صفوف گسترده و در هم تنیده دست‌فروشان، تردد تراکتور و کامیون و… را دارد، اما اتوبوس‌هایی با مسیرهای بلند سراسری، ارزان با قابلیت پوشش مناطق اطراف شهر را دارد، ولی ندارد!

داشتن پارک شهربازی، حسرت ۲۵۰ هزار نفره!

پارک شهربازی‌ای که می‌شود گفت به یک حسرت برای خانواده‌های ایذه‌ای، سفر به شهرهای دیگر برای بهره‌مندی از آن و.‌.. تبدیل شده است و کودکان نونهال شده‌ای هم که شاید در نبود آن در این شهر، وسایل ورزشی و چند تاب بوستان‌های محله‌ای را اوج خلاقیت برای بازی خود می‌پندارند!

امروز ایذه در تناقض با بسیاری از داشته‌های قدیمی خود است که قاعدتا با گذشت زمان می‌بایست توسعه پیدا کند ولی در خلا نیست و نابودی آن، در نهایت راه کوچ را برای همه و به ویژه مسئولانی که در سال‌های کاری خود مانور و رزومه خدمت بی‌بدیل را داشته، هموار کرده است‌!

امکانات خدمات شهری ایذه را ارتقا دهید

آنچه از شورای ششم شهر ایذه امروز در بدو آغاز به کار خود لازم به مطالبه می‌دانیم بازگشت این شهر با دو دهه پیش‌تر از امروز است تا به آنچه که در گذشته این شهر داشته‌ایم و امروز باید بهتر و بیشتر از آن را داشته باشیم و نداریم، برسیم. خدا خیرتان بدهد!

انتهای پیام/

نظری بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *